ما شهر دیگریها جمعی از ساکنان تهران هستیم. تهراننشینهایی که به صرف سکونت در شهر خود را در ساختن آن محق میدانند. دور هم جمع شدهایم برای زندهکردن این حق فراموش شده، برای پاسداشت تمام آنچه در این سالیان زیر آسفالتهای شهر مدفون شده است، برای کوچههای آشتیکنان که امروز اتوبان شده، برای چنارهای شهر که امروز خرج خیابان شده. در شهر دیگر جمع شدهایم تا با نکوداشت ازدسترفتگانمان آنچه را هنوز برجاست پاسداری کنیم.
شهر دیگر خسته شده است از بهکناری نشستن و دراز کردن انگشت اشارهاش بهسوی مسئولان. میخواهیم برای یکبار هم که شده برای شهرمان، برای حقمان، تلاش کنیم. شهر دیگر نمیخواهد حق ساخت شهری را که در آن زندگی میکند به نمایندگانش وابگذارد و خود تا چهار سال دیگر به کنج زندگی فردیاش بخزد. تجربهی تک تک ما تهراننشینان گواه از کارافتادن شهر است هنگامی که حقمان را به این یا آن گروه وامیگذاریم. حافظهی جمعیمان شهادت میدهد که سرزندگیِ شهری جای خود را به بنای عظیم پالادیوم، طبقهی دوم اتوبان صدر و زیرگذر ولیعصر داده است.
شهر دیگر کمپینی شهریست برای دخالت تهراننشینان در امورات آن. در فضای انتخاباتی متولد شدهایم تا برنامههایمان را برای ساخت شهری دیگر ارائه دهیم و دیگرانی را رصد کنیم که در این کارزار مشغول شدهاند. اما پایان انتخابات تازه آغاز کار ماست. با پایان انتخابات شعارهای انتخاباتی جای خود را به عمل میدهد. فلسفهی وجودی شهر دیگر در فضای پساانتخاباتی دیدهبانی شهر است. میکوشیم در مقام ناظران شهر بر کردوکارهای شهرداری و شورای شهر نه تنها نظارت که کجقدمهایشان را تصحیح کنیم. زندهسازی حقِ ساکنان به شهر، متضمن آگاهیبخشی و حساسکردن آنها نسبت به تصمیمات متولیان شهر است. از این طریق میخواهیم آنچه را واگذار کردهایم بازپس بگیریم. شهر دیگر باور دارد که شهر از آن مردمانیست که در آن زندگی میکنند و نمایندگان نه مخدوم که خادمان این مردمند.
اما توش و توان هر کمپینی بسته به قدرت اعضای آن است. شهر دیگر از تمام تهراننشینهایی که به آیندهی این شهر دلبستهاند و به تغییرش امیدوارند، دعوت به همکاری میکند. از جمعشدن تک تک ما و تکیه دادن توانمان بر توان دیگریست که شهر شهری دیگر میشود.